mojtaba sabouri website مجتبی صبوری
mojtaba sabouri website مجتبی صبوری وبسایت
mojtaba sabouri website مجتبی صبوری

learning

در این گزارش شما را با ۱۰ چیز که مانع ۱۰ چیز دیگر است آشنا می کنیم:


۱. غرور مانع یادگیری

غرور مانع اصلی یادگیری است. شما حتما این ضرب المثل ایرانی را شنیده اید "پرسیدن عیب نیست ندانستن عیب است" اما خودتان قضاوت کنید چند بار به خاطر حفظ غرورمان از سوال کردن طفره رفته ایم. اغلب کسانی که در رشته های مختلف علمی به پیشرفت رسیده اند کسانی اند که از پرسیدن نمی ترسیدند.


۲. تعصب مانع نوآوری
 

هیچ چیز در دنیا بیشتر از تعصب مانع نوآوری و پیشرفت نوع بشر نشده است. به  خیلی چیزها چنگ می زنیم و تعصب داریم اما نمی دانیم چرا. اگر در مورد خیلی از باور ها و روش های زندگی مان فکر کنیم فلسفه خاصی برایش نداریم درحالیکه شاید هر روز اجرایش کنیم. هرکسی که توانسته زیان های جبران ناپذیر تعصب بیجا را در زندگی اش کشف کند درهای تازه ای به رویش باز شده و دنیا را از منظر جدیدی دیده است.


۳. کم رویی مانع پیشرفت


مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. اگر تمام جهان بگویند شما انسان بااستعدادی هستید تا زمانی که عقاید و افکارتان در ذهنتان باقی بماند نمی توانید پیشرفت کنید. دیگران با دیدن چهره موجه و رفتار شما به ارزش های شما پی نخواهند برد. تنها زمانی که لب به سخن بگشایید می توانید به پیشرفت دست یابید.


۴. ترس مانع ایستادن

ترس مانع اصلی ثابت قدمی و پایبندی انسان بر اعتقاداتش است. ترس از قضاوت  دیگران، ترس از طرد شدن، ترس از عدم موفقیت سبب می شود شما هرچقدر هم به درست بودن چیزی ایمان داشته باشید برای داشتن و عمل کردن به آن کاری نکنید.


5. تخیل مانع واقع بینی

انسان بی رویا غیر قابل تحمل است چه برای خودش و چه برای دیگران اما زندگی در تخیلات و توهم باعث می شود ما در دنیایی غیر حقیقی زندگی کنیم و زمانی از خواب غفلت بیدار شویم که خیلی دیر است.


۶. بدبینی مانع شادی


انسان بد بین زندگی را به کام خود و نزدیکانش تلخ می کند. این جور افراد دربهترین قصر ها و زیبا ترین بنا ها به دنبال ترک های دیوار اند. باور کنید این زندگی برای هیچ کس به اندازه خودشان سخت نیست. شما می توانید از آنها پرهیز کنید اما خودشان به هیچ وجه نمی توانند از دست خودشان فرار کنند.


۷. خود شیفتگی مانع معاشرت

حیات بشر به تعامل با دیگران بستگی دارد. بنابراین ما ناچار هستیم با دیگران ارتباط برقرار کنیم. اما هیچ کس خواهان هم نشینی با انسان خود شیفته نبوده و نخواهد بود.


۸. شکایت مانع تلاش گری

آنکه دائما در پی مقصر و شکایت و شماتت دیگران است عملا دست از تلاش برداشته چون مشغول یافتن مقصر است! به همین سادگی زندگی تان را هدر ندهید.


۹. خود بزرگ بینی مانع محبوبیت

همه انسان ها دوست دارند در نظر دیگران به بهترین شکل دیده شوند اما وقتی دائما خودمان را در موضع قدرت و برتری قرار می دهیم سایرین را بیزار می کنیم و از خودمان فراری می دهیم.


۱۰. عادت کردن مانع تغییر

عادت مانع تغییر است و باعث می شود سالهای سال در یک مکان ، زمان، موقعیت و شرایط درجا بزنیم.


 ممکن است تا به حال هزاران مرتبه این ضرب المثل را شنیده باشید که هر مردی فقط در حالتی به مرتبه های عالی می رسد که زنی کاردان و مناسب در کنارش باشد.
 
مطمئناً شما خیلی کارها را می توانید خودتان انجام دهید، اما یک سیستم پشتیبانی قوی می تواند بیشتر به شما کمک کند. و این پشتیبانی می تواند از داخل زندگی خودتان سرچشمه بگیرد. چنین همسری چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
 
او باید شخصیت خودش را داشته باشد

اگر شخصیت حمایت کننده و مثبتی داشته باشد، می تواند شخصیت شما را هم تقویت کند. این به آن معنی نیست که او نمی تواند فرد مستقلی برای خود باشد. ممکن است بگویید من از زنان مستقل خوشم می آید. اما یک زن مستقل هم باید طوری رفتار کند که شما احساس مرد بودن کنید نه کم تر از آن.ممکن است بپرسید که من چرا به جای دادن درس هایی راجع به قدرت و ثروت، با شما در مورد این مسائل صحبت می کنم.
 
اما مسئله ای که نباید فراموش کنید این است که داشتن یک همسر خوب به اندازه همه اینها مهم است. زیرا با داشتن یک همسر کاردان در کنارتان، بخت و اقبالتان برای پول درآوردن بیشتر خواهد شد. این یکی از درس های مهم در تجارت است که خیلی از مردها هیچوقت یاد نمی گیرند.
 
زن خوب و کاردان به که می گویند؟

یک زن خوب کسی است که شما را دوست داشته باشد، از شما حمایت کند، در عین حال که مدیریت خانه را هم انجام می دهد و بتواند خطاهای شما را ببخشد. او فردی باهوش، فهمیده و خوش قلب است که هیچ نشانی از خود خواهی ندارد. او باید به شما اختیار کامل داده و قدرتمندتان کند. اگر زیبا هم باشد که دیگر هیچ. اگر با همچنین زنی برخورد کردید، حتماً از او خواستگاری کنید.
 
در مورد زنانی که فقط به خودشان فکر می کنند، همیشه عقایدشان را بیان می کنند و یا شما را خوار و خفیف می کنند بسیار محتاط باشید. چون به اندازه کافی دشمن در زندگی دارید، دیگر نیازی نیست یکی را هم در خانه نگه دارید. در ضمن شما به فردی که دائماً در حال رقابت است هم نیازی ندارید چون به اندازه کافی در زندگی کاریتان با چنین افرادی رو به رو می شوید.
 
زنان حریص کاری نمی کنند مگر اینکه شما را نابود کنند

حساب بانکی تان را خالی می کنند و به شما احساس یک مرد ورشکسته را می دهند. پس چرا به سمت انسان های مادی، سطحی نگر مثل این ها بروید؟
 
نکته آخر اینکه به خاطر داشته باشید که نمی توانید یک زن خوب و کاردان را گوشه خیابان پیدا کنید. این یک کم شانس می خواهد. پس اگر نتوانستید زن خوب پیدا کنید، حداقل یکی را پیدا کنید که بد نباشد.
 
نقش همسر

یک همسر خوب باید قبل از هر چیز از مردش حمایت کند. این حمایت هم عاطفی است و هم دنیایی. یک همسر خوب می داند که پخش کردن مسائل خصوصی زندگیش اصلاً کار درستی نیست و باید رازدار باشد.
 
همسر شایسته همسری است که شما را تا انتهای راه در خوشی و ناخوشی یاری کند و برای شما بهترین دوست باشد.
 
نقش مادر

مادر بودن خیلی مهم است. مادر موجودی مقدس است. او باید توانسته باشد احترام شوهر و فرزندانش را جلب کرده باشد. به همین دلیل است که وقتی می خواهید ازدواج کنید، دعای مادر باید حتماً پشت سرتان باشد.
 
همیشه قدرتمندتر خواهیم شد!

یک مرد زمانی قدرتمند تر خواهد شد که زنی او را قدرتمند کند. اگر چنین زنی پیدا کردید، دورش حصاری بکشید، با او ازدواج کنید، تشکیل خانواده بدهید و... زیرا زن کاردان و وفادار شما را تا بالاترین ها می برد.
 

 


برخی افراد نگران دوستی خود با دیگران هستند . شخص دیگر می خواهد بداند چگونه پیوند خود را با دوستش  مستحکم تر سازد ؟ .  در مورد نحوه برقراری ، حفظ و ادامه دوستی و ارتباط اجتماعی با سایرین نظرات بسیاری مطرح شده است . بد نیست به برخی از آنها نظری داشته باشیم .

قبل از آن به یاد داشته باشیم ارتباط اجتماعی یک نیاز انسانی و یک کشش درونی و فطری ست بنا براین نمی توان نقش آن را در رشد و تکامل آدمی نادیده گرفت . البته همین نیاز و کشش فطری  در صورت عدم شناخت  موجب انحراف و نابودی آدمی نیز می شود .

با این مقدمه کوتاه ببینیم چه راه هایی برای  اینکه چگونه ارتباط خوبی با دیگران داشته باشیم ، وجود دارد ؟

  خود را آنگونه که هستید معرفی کنید :

 تمایلات ، ویژگی های اخلاقی ، خواسته ها ، اعتقادات و ... که مربوط به خودتان هست را بسیار ساده بگویید . دیدگاهی که نسبت به جهان یا جوامع و افراد دارید را مطرح کنید و همچنین این موارد را از طرف مقابل جویا شوید .دیده شده است برخی افراد در مدت دوستی خود ناگهان با نکته ای تازه از طرف مقابل روبرو می شوند که اگر از اول می دانستند وضعیت با حالا فرق بسیار داشت . لذا با یک بحران عاطفی روبرو می شوند . این پدیده در ازدواج های ناموفق بسیار دیده شده است .

 تمایلات و علایق مثبت خود رابه طرف مقابل به صورت کلامی ابراز کنید :

 ضعیف ترین افراد کسانی هستند که نمی توانند عشق و علاقه و محبت خود را به دوست خود ابراز نمایند . از این نکته غافل نباشید که آدمی برده محبت است و ابراز محبت می تواند طرف مقابل را به بند کشد !

کلمات و جملاتی نظیر : تو دوست خوبی برای من هستی .  از این که با شما هستم خوشحالم . به من  چیزهای زیادی یاد دادی . دوستت دارم . و  نظایر آن بسیار راهگشا و مفید هستند .

 مودب  ، با وقار و صمیمی باشید :  

دیده شده است برخی افراد باطرف مقابل خود شوخی ، لودگی و بد زبانی کرده و نام آن را خودمانی بودن     می گذارند . یا رفتارهای سبک و ناهنجار دارند . اینگونه مسایل معمولاٌ در دراز مدت خوشایند افراد نسیت و آنها را منزجر و متنفر خواهد کرد .

صمیمی بودن یعنی افزایش کشش های قلبی و  یکرنگی . برای رسیدن به این هدف راه های زیادی به جای بروز آن رفتار های بد یا بدزبانی ها وجود دارد .

می توان زندگی زیبا ، راحت و قابل تحمل را فراهم ساخت



* همیشه از وقایع پیش آمده استقبال کنید .

نه خیلی نسبت به وقایع خوب شاد و مغرور و سرخوش شوید و نه در مقابل پیشامد های به ظاهر ناگوار خیلی غمگین ، آشفته ، سراسیمه و در هم شکسته شوید . بر خود مسلط باشید و با امید به توانایی های بی کران خود و یاری مهربان ترین منبع ( خدا )   حرکت کنید .

*  از شادی ها شاکر و بر ناملایمات اندیشه کنید .

با شکر به درگاه خدا شادی های خود  را با دیگران تقسیم کنید . یعنی دیگران را نیز شاد کنید .  خدمت به همنوع یعنی شکرانه ی خدا را به جا آوردن .

همچنین با طرح غم ها ، مشکلات و نگرانی های خود با همدردان خود ( دوست صمیمی ، همسر و ... ) دیگران را در حل مشکل خود سهیم کنید . دوستان نیز مشتاق کمک به شما هستند . به خود هراس راه ندهید و از همفکری آنها استفاده کنید .


 

آیا تاكنون در مورد افرادی كه موقعیت هایی به آنها داده شده است فكر كرده اید؟ آیا افرادی را می شناسید كه خود به تنهایی توانایی هایشان را افزایش داده اند. در این مقاله سعی شده است، آخرین تحقیقات و اطلاعات بدست آمده درباره افزایش توانایی های شخصی ارائه شود.

احتمالاً تاكنون با افرادی برخورد داشته اید كه خوش برخورد هستند و رفتاری دلپذیر دارند و اگر در بین جمعی از افراد غریبه قرار گیرند در زمان كمی با آنها ارتباط برقرار می كنند. این گونه افراد معمولاً دوست داشتنی و جذاب هستند و قادرند افراد را به كارهای دلخواه خود وادار كنند.

یك فرد با روابط اجتماعی خوب منافع زیادی بدست می آورد. زیرا رفتار چنین فردی سبب می شود كه اطرافیان او را به سمت موفقیت سوق دهند. او اعتماد و پشتیبانی افراد را به راحتی بدست می آورد. چنین فردی نه تنها از حمایت اطرافیان برخوردار است، بلكه خود حامی دیگران است و این چرخه ادامه پیدا می كند.

او می تواند با حمایت افراد مختلف در اجتماع كارهای زیادی انجام دهد. زیرا می داند چگونه پتانسیل ارتباطات اجتماعی خود را بالا ببرد.

اگر شما هم نگاهی به قدرت ارتباطات اجتماعی خود بكنید و مهارت های ارتباطی خود را بشناسید و آنها را تقویت كنید. به سمت تبدیل شدن به شخصی اجتماعی و موفق حركت خواهید كرد. برای افزایش قابلیتهای اجتماعی و تبدیل شدن به انسانی شادتر و موفق تر باید روی رفتار و زندگی خود یك بازبینی كلی انجام دهید. اگر شما یكی از این افراد (با قدرت روابط اجتماعی بالا) هستید من دلیلی برای عدم موفقیت شما نمی بینم . فقط باید بدانید از كجا شروع كنید.

 

1ــ وقتی در حال تقویت روابط اجتماعی هستید سعی كنید صادق و بی ریا عمل كنید.

تمایل به ریا و دورویی سبب افت عملكرد شما می شود. صداقت و پاكی سبب افزایش توانایی و اعتبار فرد می شود. چون كسی كه نقش بازی می كند هرگز نمی تواند رفتاری شخصی را داشته باشد كه از ته دل به دیگران محبت می كند. اگر به این اصل اعتقاد ندارید بهتر است به خواندن این مقاله ادامه ندهید چون موفق نخواهید بود.

 

2ــ یكی از مهمترین تمرین های خود سازی تمرین «شنونده خوبی بودن» است.

برای بدست آوردن محبت و اعتماد افراد باید شنونده خوبی باشید و با آنها صحبت كنید. فقط به صدای طرف مقابل گوش ندهید، بلكه با قلب خود  این صحبت ها  را پذیرا باشید. با افرادی كه صحبت می كنید ارتباط چشمی برقرار كنید.طوری به حرفهای افراد گوش كنید، كه گویی هر كلمه از حرف های آنها را می شنوید.


 

3ــ با صدای بلند بخندید و زندگی را خیلی جدی نگیرید.

من نمی گویم با هر صحبت بی مزه ای خود را وادار به خندیدن كنید. بلكه سعی كنید در هر كاری كمی طنز چاشنی كنید. و آن را خیلی جدی نگیرید. یك شخص شوخ طبع افراد و همینطور موفقیت را جذب می كند.

 

4ــ قسمتی بزرگی از خودسازی دوست داشتن خود است.

در فرایند تقویت روابط اجتماعی ممكن است آنقدر خود را غرق در توجه به دیگران بكنید، كه از خود غافل شوید. و به هر كسی اجازه دهید شما را به كارهای مختلف وادار كند. همیشه بخاطر داشته باشید قبل از هر كسی برای خود ارزش قائل شوید و به خود احترام بگذارید. اگر شما خود را فرد قابل احترام و باارزشی بدانید. افراد به سمت شما خواهند آمد به جای آنكه برای اهداف خود بر روی شانه های شما پا بگذارند.

 

5ــ شخصیت خود را پرورش دهید.

آیا شما بداخلاق، ترشرو و اخمو هستید. با این حالتها نمی توانید وارد زندگی شوید. از شر رفتارها و عادتهای بد خود خلاص شوید. چون آنها یكی از بزرگترین موانع پیشرفت شما هستند. چه كسی یك دوست بداخلاق می خواهد؟!

 

6ــ وقتی در حال كار برای خودسازی هستید به خود اطمینان داشته باشید.

توانایی چرخیدن در اطراف اتاق و معرفی خود همراه با لبخند یك فرد برنده منجر به افزایش اعتماد به نفس شما می شود. و بخاطر داشته باشید به جای غرور و خودبینی به خود اعتماد كنید.

 

7ــ یكی از نمودهای خودسازی كنترل خویشتن است.

زمانیكه عصبانی می شوید داد و بیداد نكنید. آرام و متین باشید. برای كنترل وضعیت موجود و تبدیل خشم خود به چیزی مولد و مثبت باید به اندازه كافی پخته باشید.

 

8ــ روابط خود را تقویت كنید.

روابط شما با خانواده و دوستان و افرادی كه نقش مهمی در زندگی شما ایفا می كنند، نباید مورد غفلت واقع شوند. با این افراد بیرون بروید و ساعات خوشی را با هم بگذرانید. كارهای دلپذیری را با هم انجام دهید تا زمانیكه افرادی كه برای شما اهمیت دارند (خانواده و دوستان و ...) پشتیبان شما باشند. شادی شما را ترك نخواهد كرد.

و در پایان روابط خوب شما با دیگران به شما كمك می كند تا توانایی های فردی خود را افزایش دهید و در عین حال به عنوان یك فرد دوست داشتنی در موقعیت یك فرد برنده قرار گیرید. البته موقعیت شما برنده ــ برنده خواهد بود (برای شما و دیگران) دوستان شما می دانند كه هر گاه احتیاج به كمك داشته باشند می توانند به شما تكیه كنند.

اكنون شما درباره خودسازی شاخص هایی بدست آورده اید و می توانید به آنها عمل كنید ولی بدون عمل نمی توانید از آنچه آموخته اید بهره ببرید. 



زندگی در کنار زنان ناسازگار

 

 

زندگی در کنار زنان ناسازگار

 

امروزه سخن گفتن از حقوق زنان بازار داغی دارد اما کمتر راجع به حقوق مردان و تکالیف زنان در قبال همسرانشان بحث می شود . اگر بخواهیم به نرخ جامعه امروز نان بخوریم باید هر گاه از زنان سخن می گوییم با تعریف و تمجید و تشویق مزینش نماییم و خیلی تند نرویم . قوانین اسلام را نیز آنجا که به حقوق شوهران پرداخته ،آنقدر رقیق کنیم و با چاشنی های روانشناسی و امثالهم درآمیزیم تا به کسی برنخورد و خلاف مشهور نشود.

 

 

اگر در گوشه و کنار این مرز و بوم، در روستایی دور افتاده یا در شهری مرزی هنوز ،رسم و رسوماتی وحشتناک و غیر انسانی وجود دارد که زنان را تحت فشار ظلم و ستم در آورده است ،در عوض در کلان شهرهای ما کم نیستند مردان متمدن کم جراتی که روزی چند بار از ازدواج خود اظهار پشیمانی می کنند.

 

 

 

قدر ناشناسی و بی توجهی نسبت به حقوق شوهر، عدم رعایت حال او در مواقع خستگی و کار ، داشتن توقعات بالا و بیش از حد ،دخالتهای بی جا در مسائل شخصی وی ، به حساب نیاوردن او در تصمیم گیریها،قطع رابطه با خانواده و بستگان درجه یک او، بد زبانی و... شرحی از بدبختی های بسیاری از مردانی است که در عین مظلومیت ،خود را مقصر همه کم و کاستی ها نیز می دانند. مردانی که بیشتر وقتشان را صرف کارهای سخت با درآمدهای کم می نمایند و خود ساده روزگار می گذرانند اما هر چه بیشتر فداکاری می کنند کمتر مراعات حالشان می شود.

 

 

 

بالا رفتن سن ازدواج و بجا گذاشتن فرزندان تا سنین بالا در خانه پدر ،بالا رفتن سطح تجملات زندگی ،فشار روانی تبلیغات اقتصادی و...مشکلاتی است که بیش از حد مسئولیت پدر خانواده را سنگین کرده است  که اگر بنا باشد با بدرفتاری های همسر و فرزندان جمع گردد برزخی ساخته می شود که یک سویش به سمت تحمل فشارها و انزوای روانی و سوی دیگرش به سمت لاابالی گری و فرار از زیر بار مسئولیت اشاره می کند؛ لذا وقتی پای درد دل بسیاری از مردهای گرفتار در دام انحرافات اجتماعی می نشینی چاره ای نداری جز آنکه تا حدی هم به ایشان حق بدهی .

 

 

 

چنانچه خشونتی در خانواده ای اتفاق می افتد باید شرایط قبل از دعوا و شرایط روحی و جسمی مرد و نوع رفتار و سخن گفتن زن نیز بررسی شود تا قضاوتی درست و راه حلی مناسب به دست آید.خشونت ظاهری همیشه ملاک قضاوت نیست .گاهی وقتها ستمی که یک زن به مرور و در اختفای یک خانواده به مردی روا می دارد بسیار دردناکتر از سیلی مردی است که بر صورت همسرش می خورد.

 

 

 
 
 

قدرناشناسی بدترین ویژگی زنان ناسازگار

 

 

 

قدر دانی فرمولی دارد که اگر کسی با آن آشنا باشد ،هیچگاه از خیر و منفعت آن صرف نظر نمی کند .قدر دانی همواره موجب افزایش نعمت می شود .اگر زنی ویژگی قدر دانی را در خودش تقویت کند و عادت کند خوبیهای همسرش را درک کرده و با اخلاق و رفتار خود از او سپاسگزاری کند ،خیلی زود متوجه بهتر شدن اخلاق و رفتار او نیز خواهد شد.

 

 

 

این قانون طبیعی قدر دانی است .خداوند در سوره ابراهیم با توجه به قانونی که خود در طبیعت قرارداده می فرماید: « ...لَئِنْ شَكَرْتُمْ‏ لَأَزِیدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ»(آیه،7): اگر سپاسگزارى كنید بر نعمت‏ها خواهم افزود و اگر ناسپاس باشید شما را عذاب خواهم كرد.

 

 

 

روانشناسان از جمله دکتر جان گری یکی ازمهمترین نیازهای روانی مردان را ،نیاز به قدرشناسی معرفی کرده و آن را سبب رفتار بهترشان می دانند(مردان مریخی زنان ونوسی).در دین ما ناسپاسی در مقابل زحمات شوهر گناه بزرگی محسوب می شود.در روایت است که پیامبر (ص) بر گروهى از زنان عبور كرد، فرمود: «سلام بر شما اى كفران نعمت‏كنندگان» ؛ زنها عرض كردند: بخدا پناه مى‏بریم از این كه نعمتهاى خدا را ناسپاسى كنیم. فرمود:«هر كدام از شما وقتى كه از شوهرتان خشمگین مى‏شوید مى‏گویید: هرگز از تو خیرى‏ ندیدم‏»(مجموعه ورام، ص24)

 

 

 

وقتى زنى به شوهر خود گوید از تو خیرى‏ ندیدم‏ اعمال نیكش از بین می روند. إذا قالت المرأة لزوجها ما رأیت منك خیرا قطّ فقد حبط عملها.(نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول ص198)

 

 

همانطور که خداوند منت گذاشتن را برای مرد ممنوع کرده است ،قدرناشناسی و ندیدن خوبیها را نیز بر زن حرام کرده است .زنی که لباس تنش ،غذای سفره اش، پول توی کیفش،خانه ای که در آن زندگی می کند ،همه از نعماتی است که با زحمت شوهر یا به اعتبار او به دست آورده است ،چگونه نسبت به او ناسپاس است و قدر نمی داند. درحالیکه وقتی غریبه ای یک لیوان  آب به او تعارف می کند خود را ملزم به تشکر و سپاسگزاری می داند ولی در مقابل شریکی که هر روز ساعات زیادی از وقتش را برای رفاه او و فرزندانش کار می کند،سپاسگزار نیست و نسبت به کوچکترین عیوب او سختگیر است.آیا کمترین حد سپاسگزاری ،خود داری از آزار او با زبان و رفتار نیست.

 

 

 

برخی از زنان گمان می کنند صرف انجام  کارهای خانه ،به وظیفه خودعمل کرده اند لذا با وجود  تحمل زحمات فراوان در خانه ،ملاحظات اخلاقی ندارند. درحالیکه خداوند بزرگ که خود خالق زن و مرد است با علم به روحیات زن و شوهر ،کارهای خانه را بر زن واجب نساخت اما جلب رضایت شوهر و خوب رفتار کردن با وی را بر او واجب ساخت .

 
 
 
 
 

7 اشتباه که زندگی شما را به جهنم تبدیل می کند!

 

زناشویی,روابط زناشویی

 

آیا به نظر خودتان لیاقت و شایستگی بهره مندی از چیزهای بهتری را داشته اید، اما اینطور نشده است؟

 

بسیاری از افراد به این وضعیت پی می برند که زندگی شان آنطور که می خواهند پیش نمی رود. آنها درمی یابند که می توانند کارهایی را که دوست دارند، انجام دهند و از زندگی تا حد ممکن لذت ببرند. شما هم می توانید اینگونه باشید. اکنون به هفت اشتباهی که در زیر آمده توجه کنید.

 

هفت اشتباه که زندگی شما را به جهنم تبدیل می کند!

 

1- افکار و عقاید

زندگی تان تحت کنترل افکار شماست. افکاری که شما به آنها قدرت و اختیار می دهید، تعیین کننده چگونگی حال، احساس و نگرشتان به جهان است. در حقیقت، افکار چیزی نیستند جز تلقین هایی که می آیند و می روند. با این وجود، هنگامی که ما دچار فکری وحشتناک می شویم، آن فکر را باور کرده و شروع می کنیم به تجزیه و تحلیل کردن تا از وقوع فاجعه جلوگیری کنیم، درحالی که راهی برای پیشگیری وجود ندارد.

 

اگر با افکار خود، بدون درگیر شدن با آنها روبرو شوید، در این صورت، افکار می گذرند و از شما دور می شوند. اکثر دلواپسی ها، نگرانی ها و شک و تردیدها از شما ناشی می شوند. این شما هستید که باعث به وجود آمدن آنها می شوید، در واقع آنها وجود ندارند.

 

2- کنترل کردن دیگران

شما نمی توانیددیگران را تغییر دهید، آنها زندگی خاص خود را دارند. اگر سعی دارید فردی را کنترل کنید یا تغییر دهید، در این صورت، انرژی خود را هدر خواهید داد. کمک به افراد، با تغییر دادن آنها حاصل نمی شود، بلکه با تغییر خودمان ممکن می شود.

 

زمانی که از تغییر دادن دیگران دست می کشید، می توانیدشروع به تغییر دادن زندگی خود کرده و به سوی آنچه برایتان اهمیت دارد حرکت کنید.

 

 

3- خیال ها و رویاها

شما می توانید آنچه را که دوست دارید، انجام دهید. حتما شما هم رویاها و آرزوهایی در سر دارید که تنها خودتان با سعی و کوشش می توانید به آنها دست یابید. هر عذر و بهانه ای را دور بیندازید. از امروز شروع کنید. از خود بپرسید: «در حال حاضر چه کاری می توانم انجام دهم که باعث خشنودی و رضایت قلبی ام شود؟»

 

4- عدم احساس مسوولیت

باید احساس مسوولیت کنید.هیچ کس در هیچ موردی نسبت به شما بدهکار نیست. اگر زندگی شما آنطور که خواهان آن هستید، نیست، در این صورت، باید به تنهایی نیروی لازم برای تغییر آن را فراهم آورید. ممکن است شرایط و موقعیتی در زندگی شما وجود داشته که قابل تغییر نباشد، اما همیشه چیزی برای تغییر دادن وجود دارد. تا زمانی که هیچ مسوولیتی درخصوص زندگی خود برعهده نگیرید، چیزی اتفاق نخواهد افتاد. می توانید آه و ناله و شکایت کنید، اما چیزی تغییر نمی کند.

 

5- عدم تمرکز

آیا می دانید چه می خواهید؟ اغلب افراد نمی دانند، اما شما باید چند هدف داشته باشید. این اهداف می توانند هر چیزی باشند اما باید شما را به جلو سوق دهد. البته فقط داشتن تمرکز کافی نیست، باید اقدام کرد.

 

6- نداشتن فعالیت

اگر دست به عمل نزنید، نمی توانیدمسائل را حل کنید. فقط با فعالیت های فکری و ذهنی نمی توانیدبه زندگی ایده آل و مطلوب خود دست یابید، باید عمل کنید.

 

7- عدم توجه به ندای درونی

به توصیه های دیگران که از علایق شما شناختی ندارند توجه نکنید. خودتانباید برای آنچه که می خواهید انجام دهید، تصمیم بگیرید. به ندای درونی خود، گوش دهید. بعد از این، کجا می خواهید بروید؟ چه کاری می خواهید انجام دهید؟

 

زمان آن رسیده است که از فریب دادن خود دست بردارید و اقدام کنید.

منبع:مجله موفقیت/برترین ها

همسرداری نرم ،همسرداری سخت

 

ملاك های الزامی برای همسر گزینی

 

یكی از مهم‌ترین ملاك های الزامی برای همسر گزینی، نرم‌خویی و برخورداری از روحیه ی انعطاف‌پذیری است. داشتن چنین روحیه‌ای تضمین کننده ی تداوم و بقای زندگی زناشویی به شمار آمده و چنانچه دختر و پسر دارای چنین صفت ارزشمندی نباشند، در ماه‌های آغاز زندگی مشترك با مشکلات بسیاری روبه‌رو شده و توان ادامه ی زندگی را از دست خواهند داد.

 

منعطف در برابر همسرم

اساس خانواده برای رسیدن به آرامش است، بنابراین زن و مرد باید یکدیگر را یاری کنند تا در خانواده معنا و آرامش حکم‌فرما شود و بتوانند در سایه‌ی این آرامش به کمال خود برسند.

 

در زندگی مشترک اگر یکی از طرفین تندخو و پرخاشگر باشد، دیگری می‌تواند با صبر و حوصله او را تغییر داده و با درایت ارتباط صمیمی و لطیف میان خود و همسرش برقرار نماید. ولی گاهی هیچ‌کدام از طرفین از خود نرم‌خویی و انعطاف‌پذیری نشان نمی‌دهند و بر نظر عمل و خود اصرار دارند که این شرایط، آرامش زندگی را به هم می‌زند و هر یک از طرفین انتظار دارد که دیگری کوتاه بیاید. نرم‌‌خویی به معنای بی‌تفاوتی نیست و انعطاف‌پذیری با اصرار و لجاجت غیرمنطقی فرق دارد. فردی که بتواند در شرایط سخت زندگی خویشتن‌داری و انعطاف از خود نشان دهد، محیطی آرام همراه با صلح و دوستی را در خانواده به وجود می‌آورد که رفتارش بازتاب منفی نداشته باشد و دیگران را به طرف خود جذب می‌کند. همسران انعطاف‌پذیر دارای عزت‌نفس بالا هستند و در روابط خود در زندگی مشترک و حتی زندگی جمعی خود موفق‌ترند، چون یاد گرفته‌اند در برابر مسائل متضاد و خلاف انتظارشان چگونه برخورد کنند. همین منعطف بودن‌شان در تعاملات باعث نرمی و آرامش در رفتارشان می‌گردد و افرادی آرام وخونسرد دیده می‌شوند و دیگران از معاشرت با آن‌ها لذت می‌برند.

 

افراد انعطاف‌پذیر، تفاوت‌ها و اختلافات بین خود و دیگران به خصوص همسر خود را راحت‌تر قبول می‌کنند و از وجود این تفاوت‌ها نه تنها مضطرب و آشفته نمی‌شوند، بلکه به راحتی با آن‌ها کنار می‌آیند و در جهت به تفاهم رساندن این اختلافات تلاش می‌کنند. آن‌ها حتی از این اختلافات برای رسیدن به تفاهم بیشتر استفاده می‌کنند و ر‌فتاری سازگارانه از خود بروز می‌دهند.

 

زوجین باید توجه کنند که نرم‌خویی و مهربانی یک ویژگی مثبت و خوب در زندگی است و باید از سوی همسرش مورد تمجید قرار گیرد و با انعطاف پذیری در زندگی مشکلات حل می‌شود .

 

یکی از مصادیف انعطاف پذیری کوتاه امدن در بحث هاست .این جمله معمولا در پایان یک بحث می آید وقتی که یک شخص، عصبانی و ناامید از اینکه نتوانسته نظرش را تحمیل کند این جمله را می گوید: موافقی که بحث را تمام کنیم؟

 

تا به حال چندبار این عبارت را شنیده اید؟ این جمله معمولا در پایان یک بحث می آید وقتی که یک شخص، عصبانی و ناامید از اینکه نتوانسته نظرش را تحمیل کند این جمله را می گوید: موافقی که بحث را تمام کنیم؟

 

این جمله به این معنی نیست که ما فقط از بحث های مهم دست برداریم و سپس خشم، ناراحتی، و ناامیدی حاصل از آن را با خود همراه کنیم. همچنین به معنی تسلیم و متاسف شدن نیست یا حتی به معنی این نیست که ما مرتکب اشتباهی شده ایم.

 

بلکه به این معنی است که ما به این نتیجه رسیده ایم که نمی توانیم چشم در چشم همدیگر بحث کنیم و بهتر است که در بعضی مسائل کوتاه بیاییم. نکته جالب این است که ما می توانیم این جمله را درمورد دوستان، معلم، غریبه ها و حتی رئیسمان به کار بریم اما به ندرت می شود این جمله را درمورد خانواده و همسرمان به کار بریم. بعضی از ما به دلیل اینکه با هم ازدواج کرده ایم یا فامیل هستیم باید نسبت به همه چیز موافقت کنیم.

 

به همین شکل، وقتی ما نمی توانیم چشم در چشم کسی نظر مخالفمان را بگوییم، به این معنی نیست که یک نفر درست و نفر دیگر اشتباه می گوید. بحث کردن در چنین مواردی مثل این است که از چندنفر بپرسیم زیباترین رنگ رنگین کمان کدام است؟ مسلم است که بعضی ها آبی را ترجیح می دهند درصورتی که بقیه قرمز را می پسندند. این موضوع بستگی به نوع افراد دارد. همه ما نظرات مختلفی در مورد پیرامون مان داریم.

 

خاتمه دادن به بحث به معنی پایان بخشیدن به یک بحث یا دور شدن از بحث برای متقاعد کردن طرف مقابل نیست. بلکه با این کار به دیگران می گویید که شما از احترام خاصی برخوردارید و با احترام به طرف مقابل اجازه ادامه دادن به صحبت هایش را می دهید.

 

حتی دونفر که همدیگر را دوست دارند نسبت به موارد گوناگون نظرات مختلفی دارند و با هم اختلاف نظر دارند که حتی بعضی از این موارد را نمی توان تغییر داد. خاتمه دادن بحث و کوتاه آمدن به این معنی است که طبیعی است که ما با هم اختلاف نظر داشته باشیم و همیشه این اختلاف نظرهاست که پیشنهادات جدیدی را در زندگی به افراد می دهد.

 

کوتاه آمدن در بحث همچنین به معنی این است که ناراحت و عصبانی شدن بی فایده است مخصوصا درمورد نظراتی که شما نمی توانید آنها را تغییر دهید. وقتی ما تصمیم می گیریم که کوتاه بیاییم و بحث را رها کنیم، این حقیقت را پذیرفته ایم که نگرش و دیدگاه ما متفاوت از دیگران است و به سمت جلو درحال پیشرفت هستیم. رها کردن بحث نشاندهنده این است که ما برای سلامتی مان ارزش قائل هستیم علاوه بر این اجازه نمی دهیم چیزهای کوچک ذهن ما را درگیر کند و با این کار برای خودمان و طرف مقابل احترام قائل می شویم.

 

رها کردن بعضی از بحث ها و پافشاری روی بعضی اختلاف نظرها از مهارتهای ارتباطی مهم است. اگر ما بعضی از بحث ها را رها کنیم فقط به خاطر اینکه بهتر به نظر برسیم، آزادی بیان و اعتماد به نفسمان را از بین برده ایم و درمورد رابطه مان با طرف مقابل مردد و خشمگین می شویم. در زندگی مسائلی وجود دارد که باید به خاطرش مبارزه کرد و بعضی مسائل هم ارزش بحث کردن و انرژی گذاشتن ندارد. کشف کردن تفاوت این دو باعث می شود که ما یک شریک زندگی خوبی برای همسرمان و دوست خوبی برای اطرافیانمان باشیم. 

منبع : باشگاه همسران جوان /مهر زندگی




به جای عوض کردن شوهر!

 

عوض کردن شوهر,احساس نابغه بودن در مردان

 

برای مثال، مردی ساکت وکم حرف را تصور کنید ، که همیشه تنها بوده است. وقتی در میان گروهی بوده، همیشه مصمم و آرام به سخنان دیگران گوش می داده؛ اما جرئت و اعتماد به نفس نداشته است که عقیده خود را ابراز دارد.حال او با فردی ازدواج می کند که طبیعت آسانگیر این مرد را دوست دارد وبه او می گوید هروقت با اوست احساس آرامش خاطر وراحتی بیشتر دارد ومی تواند در کنار او هیجان وعصبی بودن خود را کنترل کند اینجاست که این مرد خواهد گفت برای نخستین بار در عمرم درباره شخصیتم احساس خوبی دارم.

 

اکثر مردانی که با آنان روبرو می شویم ، چه مجرد و چه متأهل، قبول دارند که زنان استثنایی و فوق العاده که آنان را قادر ساخته اند تا احساس قدرت بیشتر، توانایی بیشتر، هوش بیشتر، قدرت عاطفی بیشتر یا آگاهی و دانش بیشترداشته باشند ، بیش از دیگران مجذوبشان کرده اند ؛ احساسی که پیش از ورود آن زن به زندگی شان نداشته اند.

 

اگر خانم ها بدانند که مردان احساس مورد نیاز بودن را بیشتر از احساس نیازمند بودن دوست دارند وبودن در کنار زنی ناسازگار باعث احساس شک وبی اعتمادی در آنان شده واحساس عادی بودن را از یاد می برند هیچ گاه در راستای پررنگ کردن نقاط ضعف همسرشان قدم برنمی دارند بلکه همیشه خوبی ها وزیبایی های شخصیت وحتی ظاهری همسرشان را بزرگ وبی نظیر ترسیم می کنند. خانم ها باید بدانند که تنش وپرخاشگری با فروریختن نگاه مثبت واعتماد آغاز می شود وبنیان خانواده را در مرز نابودی قرار می دهد.

 

به عنوان مثال ایجاد احساس نابغه بودن در مردان وشگفت زده شدن از دانش ومعلومات همسرمان اشتیاق وتلاش او را زیاد کرده وبه او احساس نبوغ وامنیت می دهد.

 

خانم هایی که از مسافرت های پی درپی همسرشان به سطوح آمدند اگر بدانند مردانی که زیاد مسافرت می روند دوست دارند با ادبیات زیبا وسرشار از انرژی همسرانشان مواجه شوند بدین معنا که به جای شکایت وبی تابی از این وضعیت روحیه ماجراجویی او را مورد ستایش قرار دهند وبه اوبگویند که همیشه منتظر هستند تا از ماجرا ها واتفاقات طول سفرش برایشان بگوید حس خوبی به آنها وحتی همسرانشان می دهد .

 

کنار آمدن با شرایطی که در آن هستیم به معنای تحمل سختی وناراحتی نیست بلکه قدم در جهت پیشرفت واستحکام بنیان خانواده است .

 

مردان عاشق می شوند، چون وقتی در کنار شما، یعنی محبوبشان، هستند، درباره خودشان احساسی دیگر دارند. به طور معمول، وقتی که مردی در کنار زنی، دیگر احساس خوبی نداشته باشد، او را ترک می گوید و به سراغ زن دیگری می رود. همه روابط نامشروع از چنین موضوعی سرچشمه می گیرد. موضوع این نیست که او عاشق زن دیگری است- از این رو، اگر می خواهید مهر و محبتی را که در روابط شما با شوهرتان بوده است بار دیگر زنده کنید، باید ترتیبی بدهید که او در مورد شما احساس خوبی داشته باشد.

 

مهم آن است که بیاموزید به جای عوض کردن مرد زندگی تان، نگرش خود را تغییر دهید.

منبع:کتاب چراغ دل شوهرت را روشن کن/تبیان


آیا مزدوج خوب و مجرد بد است؟

 

مجرد و مزدوج,جوان ازدواج نکرده

 

در جامعه ما ازدواج یک ارزش است که واقعا هست اما در مقابل تجرد یک جرم بالقوه تلقی شده که واقعا نیست.ازدواج به دلیل آنکه باعث ایجاد خانواده ، توالی نسل بشر و جلوگیری از پاره ای انحرافات جنسی می شود در تمامی ادیان و سنن جوامع، ارزش و گاه مقدس تلقی می شود .

 

از طرف دیگر فرد مجرد به همان دلایل بالا فردی مستعد برای ایجاد خطر برای حریم جنسی جامعه تلقی شده و همواره مورد تهاجم جامعه قرار میگیرد.این نگرش قالبی یا استریو تایپ ها نسبت به مجرد و مزدوج در جوامع تابع سنت ، باعث ایجاد مخاطرات روانی در جامعه مجردین می شود.استریو تایپ که برداشت‌های قالبی نیز ترجمه شده‌است. در مفهوم به طرز فکرها و نگرش‌هایی اطلاق می‌شود که شخص بر روی آن پافشاری دارد و با وجود دانستن واقعیت بر روی اندیشه خود اصرار دارد.

 

در مورد جامعه ما نیز از سطح خانواده ها تا مسئولان این استریو تایپ ها نسبت به مزدوج و مجرد وجود دارد.

 

جامعه ما که هم اکنون لا اقل جامعه جوانی است با جمعیت جوان ازدواج نکرده ای رو به روست که به آن بحران تجرد نام داده اند.اما نکته اینجاست که بحران تجرد وندیدن بحرانهای جامعه مزدوج حاصل نگاهی قالبی ما به جامعه جوان نیست؟

 

چنان که اشاره شد در جامعه ما از سطح خانواده ها تا سطح دولت ، جوان مجرد مساویست با یک منحرف بالقوه . لذا هر دوی این نهادهای اجتماعی مخصوصا در چند سال اخیر می کوشند تا به نحوی گاه با دادن آمارهای خطرناک به خانواده ها از طریق رسانه ها و گاه از طریق تشویق های خاص، جوان مجرد را از این وضعیت خارج کرده و اصطلاحا به هر نحوی آنها را دست به دست بدهند.

 

گرچه بالا رفتن سن ازدواج برای مسئولان یک زنگ خطر است اما اگر بخواهیم از لحاظ کیفی و نه کمی به قضیه ازدواج نگاه کنیم باید این نکته را هم در نظر آوریم که سن بیشتر در ازدواج احتمالا با آگاهی های بیشتر نیز توام خواهد بود.با نگاهی به آمار طلاق در شهرهای بزرگ در میابیم که در صد بالایی از طلاقها یعنی بیش از نیمی از این پدیده در5 سال اول زندگی و در نزد زوجهای زیر 30 سال به وقوع پیوسته است. بسیاری از زنان که چنین تجربه ای داشته اند به خیل مجردان قطعی می پیوندند و مخاطرات روانی ناشی از بروز عدم تفاهم و طلاق در نزد این زوجها تا سالها باقی مانده و باعث بروز عقده های اجتماعی و مشکل در روابط اجتماعی می شود.

 

امروزه جامعه مجردما با بحران های عمیقی رو به روست ؛ از یک طرف فشاربحران اقتصادی و بالا بودن هزینه های زندگی، فرصت شروع یک زندگی موفق از اکثر جوانان گرفته است و از طرف دیگر نگاه جامعه و انتظارات از آنان مبنی بر تشکیل خانواده و سر وسامان گرفتن آنها در یک منگنه اجتماعی قرار داده است.در این شرایط طرحهای تشویقی دولت مانند وام ازدواج و وعده و وعید ها در مورد مسکن مهر و غیره عملا هیچ تاثیری در کیفیت زندگی مشترک نداشته و حتی از لحاظ کمی نیز نتوانسته بر جمعیت مجرد کشور ایجاد انگیزه کند.

 

در این گیر و دار مصاحبه ها و اظهار نظر ها درباره پیری جمعیت در سالیان آینده و لزوم داشتن 5 یا 6 بچه در هر خانواده فاصله معنا داری با واقعیتهای موجود خانواده ها دارد که حتی برای گرفتن یک مراسم عروسی ساده و زندگی در یک مسکن استیجاری 40 تا 50 متری با مشکلات جدی مواجه اند.این شرایط لاجرم در سالیان بعد هم آمار مجردان را تکانی نخواهد داد و داشتن نگاهی از پیش قضاوت کننده در مورد جامعه مجردین نظیر آنچه در جامعه ما مشاهده می شود تنها بر مخاطرات روانی این نسل خواهد افزود.

 

جامعه ما باید در مورد جامعه مجردان نگاه خود را اصلاح کند و آنها را در شرایطی که هستند به رسمیت بشناسد.این یعنی اینکه دایره امکانات اجتماعی و اقتصادی را به مزدوجین محدود نکرده و حتی از لحاظ روانی پایگاه اجتماعی آنان را پایگاه لرزان یک فرد بی سر وسامان نداند.این اصلاح نگاه در موقعیتی که جامعه ما در آن قرار دارد می توان تا حدودی جو روانی جامعه و حاکمیت را نسبت به این جمعیت تعدیل کرده و از برنامه ریزی های خلق الساعه و با اثر کوتاه مدت برای ازدواج به هر قیمت این قشرجلوگیری کند.چرا که بالا بردن آمارکمی ازدواج از یک طرف و بالا رفتن همزمان آمار طلاق از طرف دیگر اصلا افتخار آمیز نیست.

منبع: سلامت نیوز








اصالت خانوادگی در ازدواج

 

سابقه خانوادگی همسر, انتخاب همسر

 

اصالت خانوادگی به معنای شهرت، ثروت یا موقعیت اجتماعی نیست بلکه به معنای سلامت نفس خانواده و صالح و خوشنام بودن آنان است که هر قدر گستره اش (در نسل های پیاپی) بیشتر باشد، بهتر است.

 

اسلام تأکید دارد که درباره سابقه خانوادگی همسر، تحقیق لازم صورت گیرد و به خصوص، مراتب ایمانی و اخلاقی آنها در نظر گرفته شود. زیرا این اصالت خانوادگی در زندگی جدید و نسل بعد خانواده نوپا تأثیر خواهد گذاشت.

 

به عبارت دیگر آنچه در اصالت خانوادگی اهمیت بسیاری دارد، توجه به دو عامل مهم وراثت و تربیت می باشد. از نظر دین مبین اسلام صفات و خصوصیات والدین در فرزندان آینده تأثیر می‌ گذارد. به همین دلیل باید قبل از انتخاب همسر درباره‌ سابقه خانوادگی همسر و به خصوص مراتب ایمانی و اخلاقی آنها، تحقیق لازم صورت گیرد.

 

پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) فرمود: «اُنْظُرْ فى أىِّ شىْءٍ تَضَع ولدک فإنَّ العرق دَسّاس؛ نیک بنگر که فرزندت را در کجا قرار مى‏ دهى، زیرا نطفه (و ژن‏ها و خصوصیات ارثى)، خواه ناخواه منتقل مى‏شود و تأثیر مى‏گذارد».[1]

 

امام صادق (علیه السلام) نیز می فرمایند: «تَزَوَّجوا فِی الحِجر الصالِح، فَإنَّ العِرق دَسّاس[2]؛ با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید، زیرا بر عرق (نطفه و ژن ها) اثر می گذارد.»

 

معیارهایی که به وسیله آن‌ها می‌توان اصالت خانوادگی فرد مقابل را به عنوان همسر آینده سنجید، عبارتند از:

1) حلال ‌زادگی: یکی از معیارهای اصالت خانوادگی حلال ‌زادگی افراد است. از دیدگاه دین اسلام فردی حلال ‌زاده است که پدر و مادرش مشخص باشند و مطابق با دینشان ـ که برخلاف فطرت انسانی نیست ـ و روش و آیین قوم خود به روش متداول، رسمی و علنی ازدواج کرده و صاحب فرزند شده باشند.

 

2) پارسایی و تقوا: معیار دیگر تقوا و پارسایی فرد و خانواده‌ اوست. تقوا و پارسایی باعث می‌ شود فرد مقابل حقوق همسرش را حفظ کند، هیچ‌گاه در پی هوس‌های نامشروع نرود، به او احترام ‌بگذارد و از هر گونه ستم بر او دوری ‌کند. مردی به امام حسن (علیه السلام) عرض کرد: «دختری دارم، او را به ازدواج چگونه فردی در آورم؟ حضرت فرمودند: «او را به ازدواج مردی با تقوا درآور؛ که اگر دوستش داشته باشد او را گرامی می دارد و اگر هم دوستش نداشته باشد، به او ستم نمی کند.[3]»

 

3) افکار و اعتقادات صحیح: افکار و باورها علاوه بر اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی جنبه ‌های دیگری نیز دارد. مسئله مهم در زندگی مشترک تناسب و شباهت دو خانواده در اعتقادات و باورهاست. در این صورت دو طرف راحت ‌تر می‌ توانند با استفاده از روش ‌های منطقی بر اعتقادات و افکار هم اثر گذاشته و اختلافات جزئی را حل نمایند.

 

4) صلاحیت اخلاقی و روانی: آنچه در اصالت خانوادگی بسیار مهم است صلاحیت اخلاقی و روانی فرد و خانواده می ‌باشد. عدم توافق اخلاقی دو طرف محکم ‌ترین ضربه را به پیکر خانواده می ‌زند.

 

5) عزت نفس و نوکیسه نبودن: یکی از موارد دیگر عزت نفس فرد است. یعنی اینكه فرد در مورد خود چه قضاوتی می ‌کند؟ خود را چگونه ارزیابی می ‌کند؟ آیا خود را فردی ارزشمند می‌ داند یا خیر؟ و...

 

اگر فردی خود را موجودی باارزش بداند و قضاوت درست و واقعی در مورد خود داشته باشد می‌ داند که ارزشش به پول یا تحصیلات و ... نیست. بنابراین، خود را به راحتی نابود نمی‌کند. از سویی برخی افراد تنها به خاطر ثروت خود را مهم می‌ دانند و در مورد هر چیزی ـ حتی ارزش ‌های انسانی ـ با ارزش ‌های مادی و مالی قضاوت می ‌کنند. آنها به افرادی که دارای مال، تحصیلات، همسر زیبا و ... نیستند به دیده حقارت می ‌نگرند. بنابراین، فرد باید از خانواده ای باشد که برتری‌ را به پول یا مادیات نداند.

پی‌نوشت ها: [1]ـ جواهر، ج 29، ص 37

[1] - مکارم الاخلاق، ص 103

[1] - المستطرف، ج 2، ص 218.

منبع: ساج




شروط ضمن عقد را جدی بگیرد

 

شروط ضمن عقد, سند ازدواج

 

شروط ضمن عقد را جدی بگیرد

بر اساس فقه اسلامی و قانون مدنی ایران، ازدواج قراردادی است که در آن حقوق و تکالیف متفاوتی به زن و مرد داده می‌شود.

با امضای سند ازدواج، زن برخی از حقوق مدنی و معنوی را همچون حق سفر، داشتن شغل، انتخاب محل زندگی و مسکن، ولایت بر فرزندان و جدایی از همسر (طلاق) به شوهر خود اعطا می‌کند و البته برخی حقوق مادی همچون مهریه و نفقه را به دست می‌آورد؛ اما سند ازدواج طوری تنظیم شده است که زن بتواند هنگام عقد، در صورت تمایل، برخی از حقوقی به صورت رسمی برخوردار شود و آنها را در سند ازدواج خود ثبت کند.

 

به وکیل مراجعه کنید

یک حقوقدان در این زمینه معتقد است: در سال‌های اخیر خانم‌ها بیشتر به مهریه‌های زیاد توجه می‌کنند؛ اما باید توصیه کنم که مهریه ضامن محکمی برای زندگی نیست.

 

«زهره ارزنی» با بیان این که متأسفانه در کشور ما زنان هنگام ازدواج به لباس بیشتر از شرایط ضمن عقد خود توجه دارند، به خانم‌های در سن ازدواج توصیه می‌کنم: پیش از ازدواج با یک وکیل مشورت کنید تا شرایط ضمن عقد را به صورت رسمی ثبت و در صورت بروز مشکل بتوانید از آن استفاده کنید.وی خاطرنشان می‌کند: در بسیاری از موارد به دلیل این که شروط ضمن عقد به درستی بیان نشده است، افراد حق خود را نمی‌دانند و با مشکل مواجه می‌شوند. این حقوقدان معتقد است باید در قانون ازدواج و طلاق بازنگری شود.

 

دفترخانه‌ها، ضمانت اجرایی شدن شروط

کاش برای کسی پیش نیاید روزی که بخواهد پیوندش را بگسلد؛ اما آمار نشان می‌دهد که هر روز در کشور ما برخی از زوج‌ها به زندگی دونفره خود پایان می‌دهند. محمد میررحیمی، وکیل دادگستری درباره حق طلاق زنان خاطر نشان می‌کند که ذکر این شرط در سند ازدواج کفایت نمی‌کند. وی به «حمایت» می‌گوید: وکالت برای طلاق باید در دفتر خانه اسناد رسمی ثبت شود و در این صورت است که ضمانت اجرایی پیدا می‌کند. او می‌افزاید: در سال‌های گذشته شرایط ضمن عقد از سوی قوه قضاییه چاپ و منتشر شد که این کار بسیار تحسین برانگیز بود و کاش این امر به طور جدی‌تر از سوی مرکز امور زنان و مجلس شورای اسلامی پیگیری می‌شد.

 

این حقوقدان درباره شرط‌ هایی که جزو شرایط ضمن عقد هستند نیز می‌گوید: هر شرطی که خلاف عقد نباشد، می‌توان ثبت کرد که مهم‌ترین آن حق طلاق، خروج از کشور، تعیین محل سکونت، تحصیل، اشتغال و تقسیم اموال پس از جدایی است؛ بنابراین بهتراست زنان حین عقد این شرایط را بدانند.

 

وی با انتقاد از این که بعضی دفترخانه‌ها این گونه شرایط را ثبت نمی‌کنند، تصریح می‌کند: وظیفه رسانه‌هاست تا حقوق شهروندی را به همه آموزش دهند؛ بنابراین باید به گونه‌ای رفتار کرد تا همه به حق زن در جامعه واقف باشند.

 

میررحیمی اضافه می‌کند: گرچه مشکلاتی در قانون وجود دارد اما باید همه با هم بخواهیم تا مشکل رفع شود. نباید از مهریه به عنوان اهرم بازدارنده استفاده کرد.

 

به گفته وی باید یادمان باشد برابر قوانین موجود در کشور؛ زوجین آزاد هستند هر شرطی را كه خلاف قانون نباشد در شرایط نكاح و عقد در سند ازدواج و یا در سند جداگانه‌ای بیاورند و در صورت قبولی زوج یا زوجه آن سند امضا می‌شود كه در این صورت خدای نكرده هنگامی كه شرایط و قصد جدایی حاصل شود زن، كمتر گرفتار دادگاه و رفت‌وآمد‌های آن خواهد شد و در حال حاضر آن چه كه در قوانین ایران معمول است شروط 12 گانه‌ای است كه در سند ازدواج وجود دارد و معمولا زن و شوهر هنگام عقد آنها را با امضاء می‌پذیرند.

عدم پرداخت نفقه از طرف شوهر به مدت 6 ماه، سوء‌رفتار، غیبت بیش از 6 ماه، محكومیت به حبس بیش از 5 سال اعتیاد، اختیار كردن همسر دیگری بدون رضایت همسر اول یا عدم رعایت عدالت بین همسران و مواردی از این دست از جمله شروطی است كه اگر تحقق پیدا كند زن در گرفتن طلاقش وكیل است، اما مشكلی كه وجود دارد دشواری اثبات تحقق بسیاری از این موارد است.

 

البته در این میان شروط ضمن عقد در استحکام خانواده موثر است به این دلیل كه در جامعه ما این‌طور كه در پرونده‌ها شاهد هستیم متأسفانه بیشتر تخلفات از ناحیه مرد است و خانم‌ها در فروپاشی زندگی كمتر مقصر هستند. تكیه‌گاه زن، همسرش و خانه‌ای كه برایش فراهم شده است، ولی مردها ممكن است دنبال تكیه‌گاه‌ها و یا موارد دیگر بروند. بنابراین هرچه مردها را بتوان بیشتر مقید كرد، دوام زندگی بیشتر می‌شود و برای زندگی مشترك هم بهتر است.

 

فرهنگ‌سازی مهمترین راه هضم شرایط ضمن عقد

کم نیستند افرادی که زیر بار این شرایط نمی‌روند و گاهی قبل از عقد و به دلیل سخن گفتن زوجه یا خانواده او از این شرایط، پیوندی بین جوانان صورت نمی‌گیرد. یک کارشناس اجتماعی در این باره به «حمایت» می‌گوید: باید در زمینه شرط ضمن عقد فرهنگ‌سازی شود. بیشتر خانواده‌ها این موضوع را توهین می‌دانند و تصور می‌کنند که زنان با بیان این موضوع قصد جدایی دارند.

 

«علی اسدی» خاطرنشان می‌کند: البته در سال‌های اخیر این تفکر متعادل شده است که این خود نشانه تعدیل مقاومت مخالفان در سال‌های آتی خواهد بود. طرح شرایط ضمن عقد، حق خانم‌هاست و این موضوع در قانون نیز مورد تاکید قرار دارد.

 

این کارشناس اموراجتماعی به خانم‌ها توصیه می‌کند: در زمینه شرایط ضمن نکاح بیشتر مطالعه کنند تا با اشراف کامل بتوانند زندگی خوبی را آغاز کنند. ما قبل از هر چیز توصیه می‌کنیم تا پیش از ازدواج دو طرف اخلاق و رفتارهای یکدیگر را به خوبی بشناسند تا در طول زندگی با مشکل مواجه نشوند.

منبع: سلامت نیوز






مواد لازم برای ازدواج

 

سن مناسب ازدواج,شانسی برای ازدواج

 

در این محدوده سنی فرد باید آمادگی های لازم را برای جست وجوی همراه زندگی خود و قبول مسئولیت در قالب ازدواج پیدا کند.

 

سن ازدواج بالا رفته و حالا بیش از 11میلیون جوان به سن ازدواج رسیده مجرد داریم. جوان هایی که اگر دیر بجنبند، ممکن است وارد سن تجرد قطعی شوند و دیگر شانسی برای ازدواج به دست نیاورند.

 

سن مناسب ازدواج از دیدگاه روان شناسی در فاصله 21 تا 28 سالگی است. در این محدوده سنی فرد باید آمادگی های لازم را برای جست وجوی همراه زندگی خود و قبول مسئولیت در قالب ازدواج پیدا کند. این سطح از بلوغ معمولا با بلوغ فکری و آمادگی های لازم برای تامین امکانات زندگی و عقل معاش نیز همراه است و فرد را برای پذیرش عاقلانه و مسئولانه همسر مناسب آماده می کند.

 

از سوی دیگر، فردی که ازدواج می کند باید احساسات مثبتی درباره زندگی مشترک و تاهل و نقش خود در این تاهل داشته باشد. این احساسات بر پایه منطق و اخلاق فردی، جمعی و مولفه های فرهنگی شکل می گیرد. خود ارزشمندی، احساس اطمینان به خود، معیارهای اخلاقی و انسانی (نظیر اعتماد، وفاداری، راستگویی، ادب، مهارت های ارتباطی) از جمله شرایط ازدواج موفق محسوب می شود.

 

عبور از فرصت های طلایی

نوجوانان و جوانانی که فرصت های طلایی دوران رشد و تحصیل خود را صرف روابط هیجان مدار و مخفیانه می کنند و پسران و دخترانی که با چنین روابطی، روان پاک و دست نخورده خویش را آلوده می کنند اغلب در دامی که خود در بافتن آن نقش اول را بازی کرده اند برای سالیان سال گرفتار می شوند. چنین روابطی همواره با دروغگویی، مخفی کاری، رقابت و حسادت، گناه و گاه آلوده به کلام و رفتار نامطلوب اخلاقی، فرهنگی و دینی همراه است؛ در چنین بستر آلوده ای انتظار شکوفایی احساسات و افکار سالم در قالب ازدواج موفق، امری محال به نظر می رسد.

 

بهانه گیری شخصیت های ناپخته

بهانه های اقتصادی و بهانه های اجتماعی هر دو محصول ناپختگی های شخصیتی و رشدی است. خانواده، جامعه، دولت و از همه مهم تر خود فرد با تصمیمات هوشمندانه می توانند زمینه های سلامت و بلوغ همه جانبه جوانان را فراهم کنند و یا برعکس در دام غفلت ها و کوته بینی ها گرفتار شوند و هر یک دیگری را مقصر مشکلات بداند. وجود چنین رفتارها و رویکردهایی با شکوه و گلایه، سرمایه انسانی یک جامعه را در گیجی، گرفتاری و انواع بلایا نظیر روابط خارج از ازدواج، شکست های عشقی، بی هویتی، سوء مصرف مواد و طلاق رها می سازد.

 

چه مشکلی دارید؟

تصمیم به ازدواج نکردن نشانه وجود یک مشکل در نظام شخصیتی و روانی فرد است مگر آن که به دلایل بسیار ویژه و خاص اصولا ازدواج کردن برای چنین فردی مقدور نباشد. اما رویکرد تربیتی رسمی و به خصوص غیررسمی جامعه و خانواده در این باره بسیار موثر است.

اقتصاد مهم و موثر است تا آن جا که بتوان از عهده معیشت اولیه برآمد؛ اما روحیه تلاش و شکست ناپذیری یک جوان بالغ با تفکر و مبانی شخصیتی سالم، نیرومندتر از هر چیز دیگری است.

 

این همه آسیب...

نگرش های رایج درباره روابط غیرعرفی پیش از ازدواج و ترس یا ناتوانی برای ازدواج در فاصله سنی طبیعی آن خود نوعی آسیب است. این خود نوعی بیماری است. بیماری از زاویه روان شناسی ازدواج و از زوایه اجتماعی آن. اما این بیماری خود سرچشمه بسیاری از آسیب های فردی، ارتباطی و اجتماعی دیگر است. ناامیدی و احساس تنهایی، سردرگمی و بی انگیزگی احساس خمودگی و اضطراب، بی اعتمادی به خانواده ها، به جامعه، به مسئولان، خشم های پنهان و آشکار و گاه تلاش هایی که برای غلبه غیراصولی بر این احساسات منفی می شود نظیر پناه بردن به مصرف مواد، شرکت در پارتی ها، خودنمایی، پرخاشگری و ...

منبع :khorasannews.com





این کارها همسرتان را دلسرد می کند

 

باعث دلسردی همسر,عوامل دلسرد كننده

 

یكی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یك رابطه موثر، شناخت عواملی است كه رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.

 

بسیاری از زوج‌ها علی رغم حسن نیتشان، به روش‌های متفاوتی باعث دلسردی همسرشان می‌شوند. گاهی به یكدیگر احترام نمی‌گذارند، گاهی احساسات همدیگر را در نظر نمی‌گیرند، گاهی قدرت‌طلبی می‌كنند و گاهی تحقیر و سرزنش.

 

نوع برخورد هر انسانی، نمادی از سلامتی روان و آگاهی اوست. برای آنكه برخورد سالمی داشته باشیم در ابتدا باید روان سالمی داشته باشیم. اگر مشكلات ارتباطی ناشی از مشكلات درونی نباشد، مهارت‌های ارتباطی پیشقدم می‌شوند.

یكی از آگاهی‌های لازم برای ایجاد یك رابطه موثر، شناخت عواملی است كه رابطه ما را به سوی دلسردی سوق می‌دهند.

 

در زیر به چند عنصر از عوامل دلسرد كننده اشاره می‌كنیم:

 

سلطه پذیری

گاهی احساس می‌كنیم، برای اینكه كار‌ها خوب پیش رود باید ما كار‌ها را انجام بدهیم. برای همین هم است كه نظر همسرمان یا پیشرفت‌های او را نمی‌بینیم. وقتی این احساس را داریم به صورت زیركانه و ضمنی همسرمان را تحت سلطه قرار می‌دهند.

 

ترساندن

كمالگرایی بیش از حد، باعث احساس ترس می‌شود. همسرانی كه توقع دارند همسرشان بر اساس ملاك‌های كمالگرایانه آن‌ها عمل كنند احساس دلسردی را به همسران خود انتقال می‌دهند.

 

تصدیق نكردن پیشرفت

وقتی پیشرفت‌های همسرتان را تصدیق نمی‌كنید باعث دلسرد شدن همسرتان می‌شوید. تصدیق كردن پیشرفت‌های همسر باعث تشویق آن‌ها برای تغییر می‌شود.

 

حساسیت بیش از حد

وقتی همسری می‌خواهد بر‌تر از دیگران باشد، به همسر خود بیش از حد حساس می‌شود، چرا كه این اعتقاد اشتباه را دارد كه وقتی كسی می‌شوم كه از دیگران سر‌تر باشم. وقتی شوهر یا زن در مورد یك دوست خود صحبت می‌كند یا از لباس قشنگ كسی حرف می‌زند، طرف مقابل این صحبت‌ها را كنایه از نواقص خود می‌بیند و واكنش نشان می‌دهد. این نوع رفتار‌ها ممكن است باعث دلسردی طرف مقابل شود، چرا كه هم منظور او را بد تعبیر كرده‌اید و هم در مقابل ابراز عقیده یا احساساتش ایستاده‌اید.

 

آگاهی از رفتار‌ها و تاثیر آن بر طرف مقابل می‌تواند ما را در بهبود یك رابطه كمك كند. دلسرد كردن همسر، در واقع تلاش برای خاموش كردن آتش یك زندگی پویا، انرژی دهنده و صمیمی است. توانایی در برخوردی موثر، چیزی است كه بر اثر دقت و تمرین به دست می‌آید. باید برای جلوگیری از رفتارهایی كه به روابط و در ‌‌نهایت به زندگی ما لطمه می‌زنند برنامه‌ای داشته باشیم.

منبع : bornanews.com







 

منبع: تبیان



mojtaba sabouri website This website was created for free with Own-Free-Website.com. Would you also like to have your own website?
Sign up for free